حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

کلام ، اهمیت و تاثیر آن در زندگی خودمان و دیگران

بی تردید مهمترین واساسی ترین معیار برای ارزیابی شخصیت وجایگاه هرانسانی کلام او و نحوه استفاده او از کلام است .زبان کلید گنجینه های درون انسان است و بقول شاعر :تا مرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد،متاسفانه اغلب مردم جامعه ما نمیدانند که کلام چقدر اهمیت دارد و چقدر در زندگی خودشان و اطرافیانشان  تاثیر گذار است .در اسلام بیش از ۴۰گناه را برای زبان برشمرده اند که بسیاری از انها نیز در زمره گناهان کبیره بشمار میروند .این خود نشان میدهد که زبان و کلام تا چه اندازه اهمیت دارد .کلام عصای معجزه گریست سرشار از سحر واقتدار .زبان ترجمان دل ،نماینده ی عقل ،کلیدشخصیت و مهمترین دریچه روح آدمی است ، آنچه بر صفحه زبان ودر لابه لای گفته های انسان ظاهر میشود نمودی از آن چیزی است که درصفحه روح آدمی  نقش می بندد زبان در عین این که یکی از بزرگترین نعمت های خداوند و ابزاری برای رشد وروابط با دیگران بوده درعین حال افات فراوانی نیز دارد و میتواند سرچشمه  گناهان بی شماری باشد .این عضو میتواند انسان را به اوج سعادت یاخاک ذلت و شقاوت بکشاند . شاید بسیاری از انسانها نمیدانند که انسان با گفتن هر سخنی ،شرایطی را برای خود بوجود میاورد .این یعنی هر سخنی که از دهان خارج میشود در سرنوشت و اینده انسان تاثیر گذاراست .بی تردید اگر انسانی زبانی ازار دهنده و گزنده داشته باشد نزدخداوند ازمنفورترین بندگان است حتی اگر آن شخص بسیار متدین باشد .عبادت کردن و انجام فرائض دینی زمانی سودمندخواهد بود که انسان رفتار وگفتاری خداپسندانه داشته باشد .وقتی کسی از زبان برای آزار دادن دیگران استفاده کند هیچ عمل خیر او ارزشی ندارد چرا که بفرموده پیامبر (ص):مسلمان آن کسی است که دیگران از دست وزبان او در اسایش باشند .وقتی یکنفر زبان گناه الودی دارد بهیچ عنوان نمیتواند انسان خوب و بزرگی باشد .انسانها را میتوان از کلامشان شناخت . بزرگی در کلام انسان مشهود است ،یک آدم حقیر هرچقدر هم تقلا کند که مانند بزرگان سخن گوید قادرنخواهدبود چون کلام از روح آدمی نشأت میگیرد و تا زمانی که یک نفر روح بزرگی نداشته باشد نمیتواند مانند بزرگان سخن گوید .کلام میتواند معجزه گر باشد و سحرامیز و هم میتواند مخرب باشد و ویرانگر . کلام منفی را گاهی  میتوان جادوی سیاه تعبیر کرد .چرا که گاهی شخصی تحت تاثیر کلامی منفی قرار میگیردو بوسیله آن کلام طلسم میشود کافی است آن سخن را باور کند .بعنوان مثال تصور کنید دختری درخیابان درحال قدم زدن است پشت سراو دوپسرجوان قدم میزنند ،یکی ازآنها باحالت تمسخر به دیگری میگوید :ببین این دختر چقدر زشت است وباهم بخندند .حال کافی است دختر بیچاره این حرف را که ازیک ادم ناشناس شنیده باور کند .تامدتها وشاید حتی تااخرعمر آن دختر با این حرف طلسم میشود و تصور میکند زشت است حتی اگر واقعا هم زشت نباشد .گاهی کسی که بیش ازهمه یک نفررا دوست دارد ناخواسته او را باحرفی نسنجیده طلسم میکند و تا مدتها زندگی اورا تباه میسازد .در خانواده های پرتنش معمولا هیچگونه چهارچوبی برای کلام وجود ندارد و هر حرفی به سادگی گفته میشود .انواع واقسام گناهان در کلام انها وجود دارد .درچنین خانواده ای مگر اینکه معجزه ای رخ دهد که یک نفر انسانی موفق بشود و اینده ای روشن وآرام بدست آورد .چرا که کمتر کسی را میتوان یافت که چنین اگاهی و قدرتی داشته باشد که بتواند در محیطی که زبان ها پرایراد و آزار دهنده است ،روح وروان خود را سالم به در ببرد . یکی از بزرگترین الطاف که پدری میتواند برای افراد خانواده اش داشته باشد این است که خانه  مکانی برای آرامش افرادخانواده باشد.کسانی که درچنین خانه ای زندگی میکنند باید شکرگذار خداو سپاسگزار پدرو مادر خود باشند .در جامعه ما متاسفانه اکثر خانواده ها درخانه آرامش ندارند .بحث های فرسایشی و مخرب ،سخنان زشت وزننده ،توهین وناسزا ،تحقیر کردن ،زخم زبان زدن ،باصدای بلند سخن گفتن ،دروغ ،تهمت ،افترا ،غیبت و ......همگی باعث میشوند ارامش سلب شود و فضایی متشنج ومسموم بوجود اید که هر کسی را بیمار میسازد.گاهی پدر ومادر واقعا خیر خواه فرزندان خویش هستند اما به دلیل نا اگاهی با سخنان خود روزگار فرزندانشان را سیاه میکنند درحالیکه قلبا هیچ چیز جز سعادت انان نمیخواهند .انسانهای سالم قبل از سخن گفتن به اندازه چند ثانیه مکث میکنند و در ذهن خود به آن سخن میاندیشند،آیا گفتن این حرف ضرورتی دارد؟ اگر ضرورتی در گفتن حرفی وجود ندارد چرا انرا به زبان اوریم .وقتی که میدانیم سخن گفتن انرژی زیادی هم از انسان صرف میکند .انگاه نگاه میکند که هدفش از گفتن این حرف چیست؟ایا گناه است ؟ایا برای تأیید طلبی است؟ایا مصلحت اندیشی است ؟ایا نصیحت است ؟ایا ......و مهمتر از همه با توجه به اینکه انسان عمری جاودان ندارد و مرگ در تعقیب اوست پس عاقلانه این است که انسان همیشه در ذهن داشته باشد که شاید فرصت جبرانی نباشد ،پس ایا در روز قیامت ودر محضر پروردگار پاسخی برای آن خواهد داشت ؟و پاسخ خود را به خداوند مرور کند .اگر سخنی از همه این فیلترها عبور کرد انگاه آنرا به زبان اورد .بی شک اگر انسانها میدانستند که کلامشان چقدر در زندگی و اینده انها نقش دارد حتی کلمه ای را بدون ارزیابی کردن به زبان نمیاوردند .هیچکس بابت اینکه زودتر حرفی را به او بگوییم از ما تشکر نمیکند پس عجله ما برای چیست اگر لازم باشد حتی ساعتها ،روزها و ماهها درمورد حرفی که میخواهیم به زبان آوریم فکر کنیم این بسیار بهتر از آن است که بدون فکر کردن حرف بزنیم .اگر یادبگیریم که میان زمانی که سخنی به ذهنمان میرسد تا زمانی که انرا به زبان میاوریم فاصله ای ایجاد کرده ومکثی بکنیم بی تردید زندگی بهتری خواهیم داشت .هم خودمان وهم کسانی که کنار ما زندگی میکنند .باید توجه داشت که سکوت خیلی زیبا و ارزشمند است .وقتی میخواهیم سکوت را بشکنیم و سخنی بگوییم قدری بیندیشیم که ایا این سخن ارزش شکستن سکوت را دارد ؟اگر ندارد چه بهتر انکه سکوت را نشکنیم .حضرت علی (ع)فرموده ؛والله ماندمت من الصمت مرة   لکن ندمت من الکلام مرارا .یعنی بخدا قسم هرگز بخاطر سکوت پشیمان نشدم اما بخاطر سخن گفتن بارها پشیمان شدم .دوستان وعزیزان  سخن درباب کلام بسیار زیاد است ،اما به همین مقدار بسنده میکنم وامیدوارم همه ما به این امر مهم توجه داشته باشیم که به درستی سخن بگوییم و همواره رضای خداوند را در نظر داشته باشیم .در اینده انشاالله بازهم در این باب سخن خواهم گفت .یا حق


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.