حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

ایرانیان و کینه انان از اعراب


بعقیده من نمک نشناسی وناسپاسی از مذموم ترین رذائل اخلاقی است .اگر یکنفر چنین باشد چندان عجیب نیست اما زمانی عجیب خواهد بود که این رذیله حالتی همگانی داشته باشد .متاسفانه این یکی از نکوهیده ترین صفات ما ایرانیان است .

کشور ایران درطول تاریخ همواره مورد توجه دیگر کشورها بوده و جنگ و تجاوز داستان همیشگی این سرزمین بوده است .پادشاهان ایران نیز اغلب  به دنبال کشور گشایی و استیلا بر منابع و خاک دیگر کشورها بوده اند . در تاریخ کشوری را نمیتوان یافت که بیش از ایران تمدنهای بشری را نابود کرده باشد بطوریکه تنها حکومت هخامنشیان توانستند پنج تمدن درخشان منطقه بین النهرین را برای همیشه نابود سازند بگونه ای که اثری از انها باقی نماند.به گواه تاریخ اگر نقش مخرب ایران در نابودی تمدنهای بشری نبود امروز دنیایی به مراتب زیباتر و بهتر داشتیم .اما تاریخ باهمه پستی وبلندیهایی که دارد روایت عملکرد پیشینیان است و منطقی ومعقول نیست که خطای پیشینیان را به گردن نسلهای بعد انداخت و  انان را بخاطر خطاهای پیشینیان مستحق توهین و تحقیر دانست واگر چنین چیزی قابل توجیه بود بی شک ما ایرانیان بیش از هر کشور وملتی مستحق توهین وتحقیر بودیم چرا که بیشترین نابودی تمدنهای بشری بدست گذشتگان ما اتفاق افتاده است ..بنظر من یکی از معیارهای مهم رفتاری و اخلاقی حدیث امام علی (ع)است که میفرماید:

هرچه رابرای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و هرچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز نپسند .رفتار ما ایرانیان در بسیاری از مواقع متناقض است و شاید اگر فقط همین  یک حدیث را بخوبی درک میکردیم بسیاری از مشکلاتمان حل میشد. امروزه در دنیا دیگر کشوری وجود ندارد که نژاد پرستی رانکوهش نکند و در بسیاری از کشورها برای نژاد پرستی مجازات زندان نیز درنظرگرفته اند .ضمن اینکه انقدر اختلاط نژادی اتفاق افتاده است که هیچکس نمیتواندادعاکند ازیک نژاد خالص است و بعلاوه اگر هم چنین چیزی اثبات بشود بازهم نمیتوان انرا مایه تفاخر و خود برتر بینی دانست .امادر کشورما موضوع جور دیگری است .ادبیات نژاد پرستانه و سخیفی که امروزه دیگردر دنیا کاربردی ندارد،در ایران نه تنها درمیان عوام الناس رواج دارد بلکه حتی در ادبیات قشر فرهیخته وروشنفکر وحتی رجال سیاسی  نیزبه وفور مورد استفاده قرار میگیرد وعجیب انکه چنین سخنانی را نشانه روشنفکری و متمدن بودن میدانند .درفضاهای مجازی پرشده از توهینها و تحقیرها نسبت به همسایگانی که نجیبترین اقوام  و سلیم النفس ترین مردمانند .شاید اگر درگذشته میتوانستند چنین روزی راپیش بینی کنند هرگز از ذهنشان خطور هم نمیکرد،که اسلام را به ایرانیان  تقدیم نمایندو شاید اگر واقعا اینگونه میشد امروز اسلام اینقدر تخریب نشده بود و اینهمه برادرکشی ودشمنی وجود نداشت .وقتی از هموطنان میپرسیم چرا به اعراب اهانت میکنید معمولا پاسخهای یکسانی میشنویم انها اظهار مینمایند به این دلیل که اعراب ایرانیان را به زور شمشیر مسلمان کردند،،اعراب کتابخانه های مارا سوزاندند .انها دختران ایرانی را بعنوان کنیز میفروختند و..

درپاسخ به این هموطنان که بازیچه توطئه تفرقه افکنانه یهودیان شده اند باید عرض کنم  اینها چیزی جز چرندیات مضحک نیستند و فهم بی ارزشی این مطالب نیز اصلا کار دشواری نیست اما متعجبم از کسانی که علیرغم دانستن حقیقت همچنان ترجیح میدهند برمواضع نژاد پرستانه خود باقی بمانند و به بازیچه بودن ادامه دهند .

در رد این ادعاها به زبان ساده و مختصر توضیح خواهم داد .

۱ - اگر اعراب را بخاطر حمله به ایران مستحق توهین بدانیم پس چرا  وقتی سخن از جنگهای ویرانگر و تمدن برانداز ایرانی ها به کشورهای دیگر به  میان میاید از انها بعنوان سند افتخار یاد میکنید .اگر جنگ و کشتار بد و ناپسند باشد برای همگان ناپسند است خواه از سوی اعراب باشدو خواه از جانب ایرانیان .

۲-اگر اعراب برای گسترش دین به زور شمشیر متوسل میشدند چگونه است که جز ما ایرانیان هیچ یک از کشورهای مسلمان شده چنین ادعایی را مطرح نکرده اند ،  چرا هیچ یک از اعراب کینه به دل نگرفته اند ؟چرا هیچیک سخن از فروش دختران بعنوان کنیزکان بدست مسلمانان به زبان نیاورده اند ؟ اسلام نیمی از دنیای شناخته شده ان روزگار را فرا گرفته بود و بجز ایران وترکیه (که انهم حاصل یک توطئه کثیف توسط یهودیان بود )همه کشورهای مسلمان شده با جان دل پذیرای این دین بزرگ شدند و ارادت وشیدایی خود  به آن پیامبر عرب ودین اسلام  رابا پذیرفتن وجایگزین ساختن زبان عربی بجای زبان خود نشان دادند و هرگز نشنیدیم که روزی از این موضوع اظهار ندامت کرده باشند،

۳-میدانیم که سیادت و حکومت کردن اعراب بر ایران بیش از صد وپنجاه سال بطول نیانجامید و ایرانیان توانستند خود قدرت و حکومت را به دست بگیرند .اگر دین اسلام یک دین تحمیلی وبه زور شمشیر بود پس چرا بعد از اینکه اعراب قدرتشان را ازدست دادند و طبعا قادر نبودند چیزی را به کسی تحمیل نمایند ایرانیان از این دین زوری دست برنداشتند و اتفاقا خدمات و از خود گذشتگی های بسیار برای اسلام از خود نشان دادند درحالیکه میتوانستند به دین نیاکان خود باز گردند و اسلام را کنار بگذارند.

۴-میدانیم که مغولان در زمان چنگیز خان درقرن ششم ه ق به ایران وسایر بلاد اسلامی حمله کردند و پس از او نوادگانش نیز مانند تیمور وهولاکو راهش را ادامه دادند و انچنان کشتار و فجایعی انجام دادند که از آنها بعنوان جنگهای تمدن برانداز یاد میشود اما با اینحال هرگز ندیده ونشنیده ایم که کسی از مغولان کینه ای در دل داشته باشد و انها را لعن ونفرین نماید برعکس حتی نام فرزندانشان را چنگیز وتیمور  میگذارند .یا حمله اسکندر مقدونی که دست کمی از حمله مغول به ایران نداشت .

۵-میگویند اعراب کتابخانه ها را به اتش کشیدند .حتی گفته شده که انها بمدت ۶ماه حمامها را با سوزاندن کتابها گرم میکردند.

کافیست که با یک حساب سرانگشتی، با احتساب دوام آوردن هر جلد کتاب در آتشدان حمام ،در خوشبینانه ترین حالت به مدت 10 دقیقه ،را به یک ساعت ضرب کنیم که در هر ساعت 6جلد کتاب فقط در یک حمام از بین میرفته است! حال اگر عدد 6 را در 12 ضرب کنیم «بدون احتساب شبها که مثلا حمام عمونی شهرها تعطیل بوده است»، میشود،72 جلد در هر روز! بیایید عدد72 را به تعداد روزهای ماه ضرب کنیم= 2160 جلد در یک ماه! و در نهایت این تعداد را به حداقل ادعای پان فارسها یعنی 6ماه ضرب کنیم! اینبار میشود :12960 جلد.

«توجه کنید که این آمار مختص یک حمام در کل کشور میباشد».

نیازبه توضیح بیشتری نمیبینم

چگونه میتوان باور کرد که از میان انهمه کتابی که وجود داشت حتی یک جلد کتاب باقی نمانده باشد .

اگر ایرانیان پیش از اسلام دانشی را بنیاد نهاده و یا پیشرفت داده بودند، چنانکه نوشتارهای آنرا هم بیگانگان "سوزانده" و یا "شسته" باشند و لذا بدست ما نرسیده باشد، باید لغات و اصطلاحات آن دانش، که قابل "سوختن" و "شستن" و "غرق شدن" نیست، در ذهن و زبان و حافظه آنها باقی مانده و به دوره اسلامی منتقل می شد. همچنین دست کم نام دانشمندان و اندیشمندان "ایران باستان" و دستاوردهای علمی آنان نیز باید در اسناد تاریخی و نوشته های یونانی و رومی و ارمنی و مسلمان و غیره می آمد. راستی چرا از نویسندگان آن "کتابها" و کلا از نام و نوشتار و دستاوردهای هیچ دانشمند و اندیشمندی از "ایران باستان" در اسناد تاریخی و کتب تاریخ علم و اندیشه سخنی در میان نیست؟ چرا مورخان خارجی که نامهای تک تک اعضای خاندان شاهی و سرداران و کارگزاران حکومتی و حتی غلامان و معشوقه های آنها را در ایران باستان آورده اند، از دانشمندان این دوره و اکتشافات و کتابهای آنها چیزی ننوشته اند؟

بعلاوه بنده تا کنون نتوانسته ام معادل فارسی کلمه کتاب را در زبان فارسی پیدا کنم  و برایم جای سوال است که اصلا در آن زمان به کتاب چه میگفتند که اعراب کتابخانه هایشان را سوزانده باشند ؟

۶-اگر چنانچه ادعا میکنند مسلمانان به زور شمشیر ایرانیان را مسلمان کرده اند چگونه است که تاکنون اثار اتشکده های زرتشتی در گوشه وکنار کشور وجود دارد  ضمن اینکه میدانیم پیامبر (ص)از ایرانیانی که نمیخواستند مسلمان شوند جزیه میگرفتند و  این مساله بارها در تاریخ ذکر شده و تردیدی در آن وجود ندارد .

۷-مدعی هستند که ایران تا پیش از اسلام تمدنی بس درخشان داشته و اعراب ومسلمانان باعث عقب ماندگی ایرانیان شده اند .

این ادعا واقعا مضحک است و به سادگی میتوان دروغین بودن انرا اثبات نمود.

تاریخ را نمیتوان با ادعا و یاستان سرایی اثبات کرد اگر اینگونه بود هر کشوری مدعی میشد که تمدنی انچنانی داشته است .برای اثبات مسائل تاریخی حتما میبایست  اسناد و آثار تاریخی وجود داشته باشد در غیر اینصورت هر چه بگوییم هیچگونه ارزش تاریخی نخواهد داشت . داشتن تمدن مستلزم وجود اندیشمندان و دانشمندان و فیلسوفان و هنرمندان و .......میباشد چرا که نمیتوان تصور کرد تمدن توسط مشتی ادم بیسوادو نادان بوجود امده باشد . ایا کسی هست که بتواند حتی یک دانشمند و فیلسوف وکاتب را از دوران پیش از اسلام نام ببرد ؟

ایا یک کتاب از آن زمان وجود دارد که وجود دانشمندان را در ایران باستان اثبات کند ؟

حتی اگر بپذیریم که بیگانگان کتابها و آثار انان را از بین برده اند ،چگونه است که تاثیر علم انان را در زمان انها نمیتوان مشاهده نمود .بالاخره علم و دانش روی زندگی انسانها تاثیر گذار است پس چگونه در مورد ایرانیان چنین چیزی را نمیبینیم .

از اینها مهمتر اینکه آن دانشمندان کتابهای خود را به چه زبانی مینوشتند ؟اگر تصور کنیم به زبان فارسی پهلوی کتاب مینوشتند که خود را محکوم کرده ایم چرا که زبان فارسی پهلوی انقدر الکن و ضعیف بود که تصور اینکه بتوان با استفاده از آن کتابی نوشت غیر ممکن است .شاید بسیاری از هموطنان عزیز هنوز نمیدانند که زبان فارسی امروزی تحفه همین اعراب است که انها را دشمن میدانیم .بطوریکه ۷۵درصد از ریشه کلمات ما عربی هستند .زبان فارسی حدود چهارصد سال از زبان عربی وام گرفت تا یکی بنام رودکی توانست اولین کتاب شعر را بنویسد .

۷- از کورش بعنوان پادشاهی که اولین کتیبه حقوق بشر را نوشت و مظهر شجاعت و انساندوستی بود یاد میکنند و اورا تا مرتبه تقدس بالا میبرند و حتی در مقابل مقبره او(که اینهم دروغی بیش نیست) سجده میکنند و اورا قهرمانی بزرگ میشناسند و میخواهند او را در مقابل اسلام قرار دهند .

در مورد کورش و جعلیات و دروغ پردازیها و تاریخ سازیهایی که صورت گرفته مطالب بسیاری گفته شده و بنظرم کسی که همچنان دم از کورش و بزرگی او بزند تنها میتواند یک انسان عقده ای و احمق باشد 

امروزه دیگر برکسی پوشیده نیست که کورش نه برای ایرانیان بلکه برای قوم یهود یک قهرمان بوده است . درکتاب استر تورات داستان کورش نقل شده و کاملا توضیح داده که چرا کورش برای یهودیان شخصیتی مقدس و مهم بشمار میرود . 

شاید ندانید که یکی از خیابانهای اصلی شهر تل اویو خیابان کورش است .شاید ندانید که اولین تیم فوتبال یهودیان در ایران تیم کورش نام داشت . 

یهودیان تلاش بسیاری کرده اند که از کورش قهرمانی ملی برای ایرانیان بسازند انها برای رسیدن به این هدف باصرف هزینه های هنگفت و با استفاده ازابزارها و روشهای گوناگون  و برنامه ریزیهای دقیق موفق شدند تا حدود زیادی مفاهیم دلخواه خود را به مردم ایران القاء نمایند  .انچه امروز از زبان هموطنانمان میشنویم چیزی نیست که یک شبه اتفاق افتاده باشد بلکه چند قرن است که برروی این پروژه کار شده و هزینه کرده اند . انها برای اینکه ردی از خود بجا نگذارند مجبور به دستکاری ابنیه تاریخی و الواح و کتیبه های باستانی شدند و خیانتی بزرگ به ایران و ایرانی نمودند چرا که تاریخ هر سرزمین ارزشمندترین میراث پیشینیان آن سرزمین است و هیچ کس حق ندارد انها را بخاطر مقاصد خود دستکاری کند .

در دهه سی میلادی باستان شناسان وابسته به بخش خاورشناسی دانشگاه شیکاگو با همکاری رضا شاه پهلوی بیش از سی هزار لوح به خط و زبان عیلامی را از تخت جمشید بدست آورده و با خود به امریکا بردند و همچنان از بازگرداندن آنها به ایران و حتی در دسترس پژوهشگران مستقل گذاشتن آنها خودداری می کنند؛ الواحی که مرتبط با تمدن عیلامی است زیرا هخامنشیان ساخت تخت جمشید را بر منطقه ای عیلامی و بر متن بناها و زیگوراتهای عیلامی آغاز کرده بودند. بسیاری از آنها در این غارت بزرگ فرهنگی "از میان رفت" که شرح مستند آن در کتاب تکان دهنده و با ارزش "امریکا و ایلغار آثار باستانی ایران" از پژوهشگر ایرانی در آمریکا محمد قلی مجد آمده است. بسیار ساده اندیشی است اگر گمان کنیم که سودجویی مادی تنها انگیزه این غارت بزرگ بوده است. با دستبرد و دستکاری هدفمند و جعل و تحریف و دروغ کوشیده و خواهند کوشید تاریخ شرق باستان را به دلخواه خویش بازسازی کنند؛ و اهداف سلطه جویانه سیاسی و فرهنگی خود را پیش ببرند.

 باید به این نکته توجه کنیم که در عصر حاضر چه کسانی‌‌ در پی‌‌ احیاء و ترویج نام و یادکوروش هستند؟ آیا ایرانیان در طول تاریخ، تلاشی‌‌ برای‌‌ احیاء نام و یاد کوروش داشته‌اند؟! آیافردوسی‌‌ در شاهنامه (که دربردارنده زندگینامه شاهانِ باستانی است) نامی‌‌ از کوروش آورده است؟ خیر... چرا حکیم ابوالقاسم فردوسی‌‌ در میان شاهان ایران باستان، نامی‌‌ از کوروش نمی‌‌‌آورد؟ در نقطه‌ی مقابل می‌‌‌بینیم که مستشرقان اروپایی (که جاده صاف کن استعمارگران و مستکبرین هستند)، در عصر قاجار و پهلوی‌‌ با ارائه یک سری‌‌ اسناد و مدارک (و با بزرگنمایی‌‌، تعریف و تمجیدهای‌‌ فریبنده، و تأویل مغرضانه تاریخ) کوروش را از قبرستان تاریخ بیرون کشیدند. برای‌‌‌ او مقبره تعیین کردند. و با سخنان نادرست، برخی از جوانان ساده‌لوح را به رقص درآورده، آنان را در خیالات و توهمات فرو برده‌اند.

سخن در خصوص کورش  بسیار است و در مورد او به ذکر همین چند نکته بسنده میکنم .

هدفم از بیان این مطالب نه تحقیر ایران وایرانی و نه نشان دادن برتری اعراب بر ایرانیان است .

رسولُ اللّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): إنّ ربَّکُم واحِدٌ، و إنّ أباکُم واحِدٌ، و دِینُکُم واحِدٌ، و نَبیُّکُم واحِدٌ، و لا فَضلَ لِعَرَبیٍّ على عَجَمیٍّ، و لا عَجَمیٍّ على عَرَبیٍّ، و لا أحمَرَ على أسوَدَ، و لا أسوَدَ على أحمَرَ، إلّا بِالتَّقوى. (کنز العمّال، ح ۵۶۵۵)


ـ پیامبر خدا: پروردگار شما یکى است و پدر شما یکى و دین شما یکى و پیامبرتان یکى. هیچ عربى را بر هیچ عجمى برترى نیست و هیچ عجمى را بر هیچ عربى و هیچ گندم گونى را بر هیچ سیاهى و هیچ سیاهى را بر هیچ گندم گونى، مگر به تقوا.

معنی این کلام گهربار پیامبر مهربانی ها بسیار ارزشمند است و جای تامل دارد. شایسته است مردم آگاه ایران اسلامی این موج خشم نفرت را نثار خاستگاه و جایگاه اصلی آن کنیم 

اعراب هرگز دشمنان ما نبوده اند . 

چرا باید با عرب «هر چه باشد» از خوب و بد، دشمنی کرد؟ این نگاه نژادپرستانه، چه انسانیتی برای انسان باقی می‌گذارد؟ آیا به خاطر زشت‌کاری برخی ایرانیان، می‌توان همه ایرانیان را تحقیر کرد؟ آیا پذیرفتنی است که مردم هندوستان -به خاطر قتل و غارتی که نادرشاه با تجاوز به هندوستان به راه انداخت- به ایرانیان ناسزا بگویند؟ آیا جایز است که مردم گرجستان و سرزمین‌های دیگر، به خاطر رفتار وحشیانه انوشیروان، همه ایرانیان را وحشی بنامند؟آیا جایز است که به خاطر همبستری برخی از ایرانیانِ بی‌غیرت، با مادران و خواهران خود، همه ایرانیان بی‌غیرت نامیده شوند؟

- از دیگر سو، ایرانیان و قوم عرب از دیرباز اختلاط قومیتی وسیعی با یکدیگر داشتند. هم منابع ایرانی و هم منابع عربی بر این موضوع صحه گذاشته اند.به هر روی، جریانی از باستانگرایان، گرفتار «توهم برتریِ نژادی» هستند،که جز با افشای حقایق، دست از این توهم و تخیل باز نمی‌دارند.

این به دور از انصاف است .اعراب تنها قومی بودند که در طول تاریخ چند هزار ساله ایران نه تنها بقصد قتل وغارت به ایران حمله نکردند بلکه هدفشان چیزی جز رساندن پیام برادری وبرابری و اسلام به انان نبود .دینی که ما امروزه به ان افتخار میکنیم هدیه همین همسایگان نجیب است .زبانی که با آن تکلم میکنیم هدیه همین اعراب است .خطی که با ان مینویسیم تحفه انان است .صدها دانشمند و محدث وفیلسوف ومنجم و شاعر و ....نتیجه حضور انان در این سرزمین است . انگاه ما از هیچیک از اقوامی که به خاک ومال وجان وناموس ایرانی رحم نکردند و جز ویرانی و مرگ ردی از خود بجا نگذاشتند هیچگاه به بدی یاد نمیکنیم ولی نسبت به اعراب که هر چیز ارزشمندی داریم از آنان است اینگونه کینه توزانه و باعناد سخن میگوییم . زشت ترین صفات را به انان نسبت میدهیم .رکیک ترین فحشها را نثارشان میکنیم و در دشمنی و نفرت از انان حد ومرزی نمیشناسیم . ایکاش ذره ای انصاف داشتیم ایکاش میتوانستیم حقارت بی اندازه خود را درک کنیم . بی تردید بزرگترین لطفی که ما ایرانیان میتوانیم بخود و اسلام واعراب بنماییم این است که دست ازسر اسلام برداریم و اسلام را بحال خود واگذاریم .حال که اینقدر تشنه شکوه و جلال ایران باستانیم و مدعی داشتن دینی ۷۰۰۰ساله و کتابی سرشار از پند وحکمت هستیم به سراغ همان دین برویم و اسلام را رها کنیم . اگر اینگونه میشد چقدر همه چیز بهتر و زیباتر بود . اینهمه جنگ و برادر کشی وجود نداشت .اسلام شاهد اینهمه فتنه وجعل ودروغ نبود . شعوبیه ای شکل نمیگرفت .مذاهب بوجود نمی امدند . اینها همه نتیجه مسلمان شدن ما ایرانیان است .ایکاش دست عمر میشکست و هرگزمجال حمله به ایران را پیدا نمیکرد تا شاعری اینگونه بسراید:

بشکست عمر پشت هژبران عجم را 

برباد فنا داد رگ و ریشه جم  را 

این عربده بر غصب ولایت زعلی نیست 

از ال عمر کینه  قدیم است  عجم را 


التماس تفکر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.