حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

جلاد

 

 گرفتی جان انسانهای بسیاری ,تو ای انکس که جلادی

مگرمسئول جانهایی ویا همکار عزراییل ،ویا شایدشتربانی که بنشانی شتررا پیش هردربی  که میخواهی,وشاید پاک ومعصومی و ازسوی خدا مأمورهستی تا گنهکاران بی دین را بدست چوبه های دار بسپاری,وشاید جان ستان بیمار وکم کار است ومیترسی مبادا جمعیت هردم فزون گردد وجایت تنگ تر گردد وشاید کشتن مردم برایت بازی شیرین ودلچسب است.

توآیاتا کنون پرسیده ای ازخویش 

که فردای قیامت گرخدا پرسید ازکارت چه میگویی؟جوابت چیست؟

به حکم قاضی بیرحم که فرماندار جلاد است یکی قاتل یکی دزد است یکی مرتدیکی مست است یکی را شورشی نامد و جرم دیگری تحریک اذهان است

تمامی کارشان زار است 

جزای جمله انها تکان برچوبه دار است

به هرکس وصله ای ازجرم چسبانند

هزاران وصله بی ربط که در دکان عطاری مثالش را نشاید یافت

خدافرموده درقران اگرانسان بقدر ارزنی بدکرد سزایش را درآن دنیا همان اندازه میبیند و شاید بیش،بجز آن این جهان هم بی گمان دار مکافات است

توکه سنگ خداخواهی زنی برسینه در انظار

مگردروعده باری تعالی شبهه ای داری

وایا خود به خلوت ,نکردی کار بد هرگز

درآن روزی که رسوایی گریبانگیر میگردد وآن روز قیامت نام دارد 

تو میبینی که خودرسواترین رسوای عالم نام میگیری

خدا رحمان وستار است 

خدا رسوا نمیسازد

توامابندگان حق تعالی راچرا بی ابرو سازی

خداسازد تورا رسوا اگرخود مجرم وبدکار وبدذاتی

که بی شک هم چنین باشد




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.