در ابتدا لازم به توجه است که تورات یک متن یگانه و بلااختلاف نیست، چنانکه دین یهود نیز مذهبی یگانه و بدون انشعاب نیست. نسخ متعدد و متعارض تورات که مورد استناد شاخههایی از یهودیان قرار میگیرد (همچون یهودیان صدوقی، فاریمی، مازوتی، اشکنازی، فریسیان و یهودیان ارتدوکس) تا حدودی با یکدیگر متفاوت هستند. بجز این، نسخه اصلی و کهن تورات نیز ساختار و زبان واحدی ندارد و از جمله به زبان عبری و زبان آرامی (معروف به «ترجم») و زبان یونانی (معروف به «سبعینیه») نوشته شدهاند. هر یک از این نسخ میتوانسته به عنوان نسخه اساس انتخاب شده باشد.
نگارنده برای آنکه عبارت «مسیح خداوند» را در تورات بیابد، به نسخههای گوناگونی به زبانهای مختلف رجوع کرد و بجز در یک ترجمه فارسی از تورات (کتاب مقدس، چاپ لندن، 1970)، در هیچیک از متون بررسی شده فارسی و غیرفارسی چنین مفهومی را نیافت.
- این «مسیح یا منصوب خداوند» مشخصاً قرار است چه اعمالی را از انجام بدهد؟
پرسش مهمتر این است که کورشی که عادل است، منصوب خداوند است، خداوند دست راست او را گرفته (اشعیاء، باب 45، بند 1)، به دست همو تعمید شده و احیاناً مسیح او است (البته از نظر آن قوم)، فارغ از هر اسم و صفتی، چه کاری باید انجام بدهد و مشخصه عادل بودن و مسیح بودن او چیست؟ وظیفهای که به موجب تورات بر دوش کورش نهاده شده و او قرار است آنرا به انجام برساند، عبارت است از:
«اجرای وعدههای پیشین خداوند که ارمیای نبی بیان کرده بود» (عزرا، باب 1، بند 1)
«مغلوب کردنها ملتها و شکستن درها» (اشعیاء، باب 45، بندهای 1 و 2)
«آزاد کردن یهودیان از اسارت» (اشعیاء، باب 45، بند 13؛ عزرا، باب 2، بند 1)
«اعطای ظروف قیمتی به رئیس یهودیان» (عزرا، باب 1، بند 8)
«ساختن خانهای برای خدا در اورشلیم» (تواریخ ایام، باب 36، بند 22 و 23)
«ساختن قربانگاه» (عزرا، باب 6، بند 3)
«وا داشتن همسایگان یهودیان به دادن طلا و نقره و اموال به آنها و نیز دادن هدایایی برای خانه خدای آنان» (عزرا، باب 1، بند 4
«نابود کردن بابل، ریشهکن کردن نسل بابلیان، تبدیل کردن بابل به باتلاق و لانه جغدها، جارو کردن بابل با جاروی هلاکت» (اشعیاء، باب 14، بندهای 22 و 23).
اینست اعمال مقرر شده برای مسیح یا منصوب عادل خداوند.
4- کورش در ازای انجام این اعمال چه چیز دریافت میکند؟
«پادشاهی همه کشورهای جهان» (عزرا، باب 1، بند 2)
«تصرف گنجینهها و خزائن» (اشعیاء، باب 45، بند 3)
«درآمد کشور مصر و حبشه، و مالکیت مردمانی بسته در زنجیر از سبا» (اشعیاء، باب 45، بند 14).