حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

حرف حق

اشعار و مقالات ومطالب خودم -مقالات برگزیده -تحلیل اخبار و بررسی بنیان تاریخ

گلایه نامه

ماییم ودلی که ازخلایق خون است


ماییم سرشکی که زحدافزون است


ماییم وجماعتی که درپی شیطان است


ماییم وددی که ظاهرا  انسان است


ماییم که دربند  گنه کارانیم


خشکیده  لبیم و طالب بارانیم


اینجابه  گناه  وناروا  میبالند


سیرند وزحرص روز شب مینالند


کس رابه گرفتاری دیگران کاری نیست


افتاده  ودلشکسته  را  یاری  نیست


انکس که درم ندارد  و  بی چیز  است


علامه  بود مقام او  ناچیزاست


برتن زگناه  جامه  ها  دوخته اند


خودرابه  تب  زمانه  بفروخته اند


ازخشم خدا دردلشان  ترسی نیست


کس رازگذشتگان  خود درسی نیست


ازمال حرام   توشه  انباشته اند


دردل  زحرام بذر شر  کاشته اند


درسیرتشان  نشان زدلپاکی نیست


این دیو  همان  خلقت  افلاکی نیست


یارب اینجا همه ازعدل گریزان شده اند


همگان  بی خبراز حال عزیزان شده اند


یارب اینجا  مشیت  انچه تو  میخواهی نیست


نتوان بی طمع و حرص و فزون خواهی زیست


یارب این بنده ناشکرچه بی انصاف است


حق ان بنده که بیچاره بود  اجحاف است


کس رفاقت نکند باکس اگر بی سود است


پشت هر رابطه ای مصلحتی مقصود است


انانکه  که دلی پاک  و مبری  دارند


لب بسته و کنج خانه  ها  جا دارند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.