ارزش شده در شکم چرانی ماشین قشنگ و میهمانی
رفتن به کلاس رقص واواز مانتو بالا رون بادکمه باز
موبایل و قرار و موی بسته پارتی شبانه دارودسته
بدبخت توای جوان کم هوش بازیچه رنگهای تن پوش
درخواب یکی به نان گرفتار ان دیگری بازنان گرفتار
پرسیده ای از خود این چه رازیست توخودت نگوکلاه قاضیست
این بندوبساط بی دلیل است پس بهرچه ادمی ذلیل است
تریاک و حشیش چرس و افیون سرباپنبه بریدن است بی خون
هرکس به غمی گشته گرفتار در هرغم ما لقمه بسیار
شادند که ماغرق چه هستیم خامش سرجای خود نشستیم
دریاب سیاست این بخواهد ارباب ریاست این بخواهد